مورسیه لاگو محصول اصلی لامبورگینی محسوب میشود چون در وسط یک پروتکل قرار دارد؛ یعنی پدرش دیابلو و فرزندش اونتادور و همین مورسیه لاگو توانست در سالهای حضورش بدون وقفه رقیبان را با شاخ گاو از مسیر بیرون بیندازد. این محصول که از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ حضور پررنگی داشت در ۲ نسل تولید شد؛ نسل اول آن در ۲ نوع کوپه و رودستر با موتور ۱۲ سیلندر ۶.۲ لیتری چهرهای جدید از موتورهای غولآسا را نشان داد. ماکزیمم قدرت آنها در حدود ۵۷۲ اسب بخار بود و شتاب صفر تا ۱۰۰ آنها به ۳.۸ ثانیه میرسید. به دلیل خاص بودن این خودرو در سال ۲۰۰۴ تولید نمونه رودستر در چرخه ساخت مورسیه لاگو قرار گرفت و حتی سال ۲۰۰۵ این خودرو در کنار ستاره فیلم بت من ایفای نقش کرد و از همان سال دلها را جذب کرد. نوبت به ایجاد تغییراتی در ظاهر رسید از جمله رینگ و دریچهها تا نسل دوم آن شکل تازهای به خود بگیرد. نسل دوم از سال ۲۰۰۷ کلید خورد و نام LP640 با گوشها آشنا شد؛ آشنایی علاقهمندان تا جایی پیش رفت که دل کندن از آن مانند ترک اعتیاد برای معتادان بود! گاو خشمگین ۱۲ سیلندر وارد گود شد تا دهان خیلی از رقیبان را ببندد پس نیاز به تفاوت و قدرت بالا داشت. همین امر باعث شد موتور ۱۲ سیلندر ۶.۵ لیتری روی آن ایفای نقش کند و البته در ۲ نمونه کوپه و رودستر ظاهری بیهمتا را به رخ بکشد. باز هم بازیگری در فیلم سینمایی در برنامههای مورسیه لاگو قرار گرفت و این موضوع به سال ۲۰۰۸ در فیلم The Dark Knight برمیگردد.
کمی که از حضور LP640 گذشت، نوبت به برگ برنده لامبورگینی با رونمایی LP670-4 SV رسید که دیگر حرفی باقی نماند تا رقبا بخواهند کلامی حرف بزنند. این خودرو در سال ۲۰۰۹ با همان موتور ۶.۵ لیتری ۱۲ سیلندر اما اینبار با قدرت تقریبی ۶۶۰ اسب بخار و صفر تا ۱۰۰، ۲.۸ ثانیه، تیر خلاصی را به رقیبان زدند و بعد از آن حضور لامبورگینی اونتادور برای انتقامگیری از گذشته پدرانش رأس کار قرار داشت. شهر شعر و آواز کشورمان میزبان یک گاو خشمگین زردرنگ بهنام لامبورگینی مورسیه لاگو LP640 تولید ۲۰۰۷ بود و تیم خودرو امروز بدون کوچکترین وقفه توانست در شهر شیراز آن را مورد آزمایش و بررسی قرار دهد.
قامتی کوتاه اما بدنهای عریض
در میان دوستان خود شاید بارها این سوال پیش آمده باشد که اگر یک لامبورگینی مورسیه لاگو داشتید، چه میکردید!؟ جوابها متفاوت است و اینبار جواب آنرا به ما بسپارید. با داشتن چنین خودروی خاصی نمیتوانید در شهر پدال گاز را فشار دهید چون صدایش باعث اذیت دیگران میشود، نمیتوانید برای دل خودتان دور دور کنید چون انسانهای عقدهای هر لحظه مزاحمت ایجاد میکنند، نمیتوانید برای خودتان از شتاب لذت ببرید چون آنقدر دستانداز است که لبه سپر گیر کرده و میشکند، نمیتوانید برای یک لحظه شیطنت کنید چون در کمتر از ۵ دقیقه شماره دوستتان روی گوشی نمایان میشود؛ بله اینگونه است البته ما از برادران نیروی انتظامی که بیدلیل مالک را متهم میکنند، فاکتور گرفتیم.
محصولات لامبورگینی یک اصالت را در پروسه طراحی خودشان حمل میکنند و آنهم دهانههای قطور با دماغه رو به پایین سر جلو خودرو است. از جلو چراغهایی با زاویه شکسته، آینههای بلند در دوطرف و دهانههایی که پشت کابین راننده دیده میشود و حتی میتوان خودرو را به موشک تشبیه کرد، چون در جلو عرض کمی دارد اما به عقب که نزدیک میشویم پهنتر میشود.تمام بدنه این خودرو بهجز سقف و لایه بیرونی درها برای ایمنی بیشتر از فولاد هستند و مابقی از فیبر کربن ساخته شدهاند.شاید در عکسها این خودرو خیلی عظیمالجثه بهنظر برسد اما بدانید که حدود ۳۲۰ میلیمتر از پراید صندوقدار و ۱۵۰ میلیمتر از تویوتا GT86 هم کوتاهتر است اما ۲۸۲ میلیمتر عریضتر و ۳۷۰ میلیمتر طویلتر از تویوتا GT86 است. اینها را گفتیم تا تقریبی از اندازه دستتان بیاید.
ارتفاع سپر جلوی این خودرو تا سطح زمین ۷ سانتیمتر است در صورتیکه سپر عقب بهدلیل خمیدگی رو به بالا ۲۳ سانتیمتر ارتفاع دارد و اگر بخواهیم وسط ایندو یعنی ارتفاع رکاب تا زمین را بگوییم عدد ۱۴ سانتیمتر است. به دلیل ارتفاع کم سر جلوی خودرو نداشتن سیستم چرخش چراغ، نور چراغهای جلو دید مناسبی را برای راننده مهیا نمیکنند. در حقیقت طول این خودرو ۴۶۱۰ میلیمتر است که از دیابلو ۱۵۰ میلیمتر بیشتر بوده اما ۱۷۰ میلیمتر کمتر از اونتادور؛ پهنای ۲۰۵۷ میلیمتری آن ۱۷ میلیمتر بیشتر از پدرش دیابلو و ۲۰۸ میلیمتر کمتر از فرزندش اونتادور است؛ ارتفاع کل آن ۱۱۳۵ میلیمتر بوده که ۳۰ میلیمتر بیشتر از پدرش و ۳۵ میلیمتر کمتر از پسرش است و در آخر فاصله دو محوری که تکلیف هندلینگ را مشخص میکند، مورسیه لاگو LP640 ۲۶۶۵ میلیمتر بوده که ۱۵ میلیمتر بیشتر از دیابلو بوده اما ۳۵ میلیمتر کمتر از اونتادور.
از رینگهای ۵ پرهای دوبل آن نمیتوان گذشت زیرا خیلی از تماشاگران نظرشان این است که چرا رینگ آنرا عوض نمیکنند و با احترام باید بگوییم به نظرتان با داشتن این خودروی خاص و سوپر اسپرت بازهم کسی تمایل به تغییر وضعیت در ظاهرش دارد؟! بعضی مواقع نظراتی میشنویم که کودکانه است.دو دریچه ورودی هوا در پشت کابین راننده قرار دارد که توسط دکمه روی کنسول خودرو بهطور برقی باز و بسته میشوند و وظیفهاش ثبات در نیروی رو به پایین یا آیرودینامیک بهتر و همچنین خنکسازی محفظه موتور است. پشت آن چراغهایی با دو پره طراحی شدهاند که همین ظاهر، نمونهای خاص در نوع خودش است. خروجیهای لانهزنبوری هوا در دو طرف تک خروجی اگزوز که در مرکز سپر عقب قرار گرفته، نمای متحیرکنندهای را تقدیم نفرات پشت سری میکند تا خیال کورس خیابانی را از سر بیرون کنند.دستگیره درهای خفاشی مورسیه لاگو را فشردیم و آنرا با کمی فشار بالا آوردیم و در محفظه موتور را توسط دستگیره کروم رنگ کنار گلگیر عقب باز کردیم و پیشرانه ۱۲ سیلندر لامبورگینی با پوشش فیبرکربن نمایان شد.
قلب آهنی در پشت گاو خشمگین
این خودرو اسپرت ۲در حامل یک موتور ۱۲ سیلندر ۶۴۹۶ سیسی آلومینیومی بدون توربو است که با ۴۸ سوپاپی که عمل ورود سوخت و خروج دود را بر عهده دارند، میتواند ماکزیمم توان ۶۴۰ اسب بخار در دور موتور ۸۰۰۰ RPM از خود خارج کند و توسط گیربکس ۶ سرعته دندهدستی آن به هر چهار چرخ منتقل کند. ماکزیمم گشتاوری که برای آن رقم میخورد ۶۶۰ نیوتنمتر در دور موتور ۶۰۰۰ RPM است که بدون وقفه با یک دنده بلافاصله ورود به دنده۲ شتاب صفر تا صد ۳.۴ ثانیهای خودش را ثبت کند. برای اینکه موتور در محفظه عقب خودرو قرار گرفته نیروی اتلافی کاهش پیدا میکند و البته مقدار تقریبی ۳۰درصد نیرو توسط یک میل گاردان به چرخهای جلو انتقال پیدا میکند تا در زمان شتابگیری و حتی مانوردهی در حفظ و افزایش ثبات به کمک راننده بیایند. حداکثر سرعتی که راننده میتواند با این خودرو تجربه کند ۲۱۱ مایل یعنی ۳۴۰ کیلومتر در ساعت است. موتور ۶.۵ لیتری این خودرو میتواند ۱۲ لیتر روغن در خود جای دهد و محفظه نگهدارنده گیربکس آنهم ۳.۵ لیتر روغن میگیرد.
کابین جنگنده زمینی
جنگندهای که شاید به مخیله خیلی از افراد خطور نکند، سادگی کابین آن در نوع خود خصوصیات منحصربهفردی دارد. با توجه به زردبودن رنگ بدنه خودرو در داخل کابین از ادغام چرم مشکی و زرداصل تودوزی شکیلی را به ارمغان آورده بود. نخهای زرد روی چرم مشکی و همچنین صندلی کاملا اسپرت آن با فرمان نیمه اسپرتش دنیای دیگری را نمایش میداد. دسته دنده بلند و سر دنده کروی شکل کروم یک تضاد داشت که از لامبورگینی بعید بود! خبری از پلاستیک نامرغوب نبود و تمام چرمها اتاق را کاملا مطبوع کرده بودند. ارگونومی خودرو خبر از یک خودروی سوپر اسپرت میداد که هیچ نیازی به آرامش وجود ندارد و به همین دلیل در کنسول وسط دکمههای تنظیمکننده آینههای جانبی، بالابر شیشه برقیها، کنترلکننده سیستم TCS، کنترلکننده دهانههای ورودی عقب، بازکن در باک، جفت راهنما و کنترل آینههای تاشو تعبیه شده بودند که در سمت راست فرمان هم فندکی برای افراد علاقهمند به دخانیات جاسازی شده بود اما سیستم روشنایی کجاست؟! دکمههایی در سمت چپ فرمان صف کشیدهاند که مسئولیت کنترل چراغهای عقب، جلو و مهشکنها را بر عهده دارند.
ایربگ SRS راننده با حجم ۶۰ لیتر روی فرمان و سرنشین با ۱۳۰ لیتر حجم روی داشبورد قرار گرفته و میتوان در صورت تمایل توسط کلیدش آنرا غیرفعال کرد (ایربگ راننده همیشه فعال است). سرنشین میتواند سیستم تهویه مطبوع را توسط دکمههای دایرهشکلی که روی داشبورد قرار گرفته تنظیم کند و بعد درپوش پلاستیکی مشکی رنگ آنرا ببندد. در پایین آن یک مانیتور ۶ اینچی کنوود (چنجر ۶ سیدی) تعبیه شده و میتوان از سیستم صوتی نهایت لذت را برد. در وسط صفحه کیلومتر یک LCD کوچک دیده میشود و راننده میتواند با تغییر تنظیمات سرعت متوسط، سوخت متوسط، مصرف لحظهای سوخت، میزان سوخت باقیمانده بر اساس مسافت و میزان باد لاستیکها را مشاهده کند.
افزایش آدرنالین با گاوبازی
زمان نشستن روی صندلی آنقدر پایین بودیم که گویی روی زمین نشستهایم. صندلی حرفهای راننده را توسط دسته مکانیکی تنظیم کردیم، بستن کمربند، چرخاندن کلید و دیگر هیچ، چون غرشی مبهوتکننده از خروجی قطور و موتور ۱۲سیلندرش به گوش رسید. کلاچ سفت آنرا تا انتها فشردیم و دنده یک را جا زدیم؛ هنوز یک متر جلو نرفته بودیم که ماشینها در کنارمان صف کشیده بودند تا طراحی این ایتالیایی خاص را تماشا کنند؛ دخترها با جیغ زدن و پسرها با گشادشدن چشمشان اساس خنده ما را فراهم کردند؛ جلوتر که رفتیم خودروهای مختلفی همچون پورشه باکستر، مرسدس بنز S500 و بامو Z4 به هر نحو سعی بر دعوت ما برای کورس خیابانی داشتند که تنها لحظهای طول نکشید زیرا در همان دنده یک پدال گاز را تا انتها فشردیم، هرزگردی شدید و یک غرش متحیرکننده به گوش این جوانان رساند تا پشیمانی را در چشمشان بتوان دید. جالب است که بدانید ماکزیمم سرعت همین دنده ۱ به ۱۰۳ کیلومتر در ساعت میرسد البته اگر آسفالت نرم نباشد تا هرزگردی به حداقل خود برسد. بهدلیل ارتفاع ۷ سانتیمتری سپر جلو تا زمین و دستاندازهای نامناسب تردد شهری بسیار مشکل بود و حتی تعویض دنده با کلاچ سفت آنهم به این سختیها اضافه شد. باید خیلی آرام آسفالتها را پشت سر گذاشت و سیستم تعلیق چهارنقطهای مستقل با کمک فنرهای هیدرولیکی ضدرول و ضدجهش تکانها را به بالاترین میزان وارد اتاق میکردند بهحدی که میتوانستیم کوچکترین برآمدگی را هم حس کنیم. تقسیم وزن ۵۸ (عقب) به ۴۲ (جلو) درصد و لاستیکهای ۲۴۵/۳۵ با رینگ ۱۸ اینچی با دهانه ۸.۵ اینچ در جلو و ۳۳۵/۳۰ با رینگ ۱۸ اینچی و دهانه ۱۳ اینچ در عقب توانستند با وزن ۱۶۶۵ کیلوگرمی این گاو خشمگین، راننده را در بهترین وضعیت تسلط برای مانوردهی کمک کنند و با اینکه نیروی کشش لاستیکها AA(عالی) بود، باز هم در فشار ناگهانی پدال گاز شاهد هرزگردی بودیم که البته به آسفالت نرم هم برمیگردد.
نوبت به شتابگیری رسید و البته با کلی گشتن یک فضای مناسب را برای آزمایش شتاب پیدا کردیم. خودرو دندهای بود و دیگر نیازی به تنظیم کردن نبود. دنده یک را جا زدیم و با فشردن پدال گاز و یک جهش ناگهانی کارمان را آغاز کردیم؛ هر کاری کردیم که هرزگردی را حذف کنیم، نشد اما کمتر شد! بلافاصله با اتمام دنده یک عدد ۱۰۰ کیلومتر تسخیر شد و در مدت زمان ۳.۹۴ ثانیه این عدد بهدست آمد که بیشترین دلیل آن سوخت نامرغوب کشورمان است که حتی به خودروهای داخلی هم آسیب وارد میکند، دیگر خدا به این گذرموقتهای هیولا رحم کند! بار دیگر آزمایش شتاب را در اتوبان انجام دادیم؛ نه اینکه تایم بگیریم بلکه اینبار میخواستیم ماکزیمم عدد کیلومترشمار در هر دنده را ببینیم؛ دنده یک و استارت. دنده یک ۱۰۳ کیلومتر، دنده دو ۱۵۲ کیلومتر، دنده سه ۲۰۴ کیلومتر، دنده چهار ۲۵۷ کیلومتر، دنده پنج ۲۹۹ کیلومتر و دنده شش ۳۱۵ کیلومتر در ساعت را نشان داد و بهدلیل محدودیتها دیگر ادامه ندادیم؛ آنقدر به سرعت تعویض دنده میدادیم و خودرو را کنترل میکردیم که برای ۴۰ ثانیه تمام زندگی را فراموش کرده بودیم و عرق سرد بر بدنمان نشست و بعد از دقایقی استراحت به آزمایش ادامه دادیم!
این خودرو در آزمایشاتی که توسط سایتهای معتبر انجام شده، نشان میدهد که مسافت ۴۰۰ متر را در ۱۱.۲ ثانیه با سرعت ۲۰۵ کیلومتر در ساعت پشت سر میگذارد و مسیر یک کیلومتر را در ۲۰.۱ ثانیه با سرعت ۲۶۷ کیلومتر در ساعت فتح خواهد کرد. این خودرو در شتاب صفر تا ۱۰۰ از فراری ۴۵۸ ایتالیا یک ثانیه ضعیفتر است اما از پورشه ۹۱۱ GT2 در حدود یک ثانیه سریعتر است. مورسیه لاگو LP640 در شتاب صفر تا ۲۰۰ از خودروی فراری ۵۹۹ GTB حدود یک ثانیه سریعتر بوده اما از SLS AMG Black Series یک ثانیه عقب میافتد. از عددبازیهای شتاب که بگذریم به آزمایش سیستم ترمز میرسیم. خودرو مورد آزمایش در جلو از دیسکهایی با قطر ۳۸۰×۳۴ و در عقب از دیسکهای ۳۵۵×۳۲ میلیمتری استفاده میکند. تکنولوژیهای TCS (کنترل کشش/ Traction Control)ا، DRP (سیستم متعادلساز بخش انتهای خودرو با همکاری سیستم ABS؛ این سیستم میزان تاثیر وزن سرنشینان و … را میسنجد و بر اساس آن عملکرد متعادلی برای ترمزهای عقب در نظر میگیرد)، سیستم ترمز ضدقفل (ABS) نیز در کنار این مجموعه قدرتمند از دیسکها عملکرد فوقالعادهای در توقف امن و راحت خودرو داشتند.
لازم است کمی با هم صادق باشیم؛ این خودرو مجهز به دیفرانسیلهای قفلدار است که دیفرانسیل جلو یک لیتر روغن و دیفرانسیل عقب ۲.۵ لیتر روغن در خود جای میدهند. مخزن سوخت مورسیه لاگو ۱۰۰ لیتر حجم دارد و در هر ۱۰۰ کیلومتر تردد شهری ۳۱.۴ لیتر سوخت مصرف میکند در حالی که این عدد برای رانندگی در جاده به ۲۰.۲ لیتر کاهش پیدا میکند. این خودرو برای ترددهای شهری مناسب نیست مگر آنکه بتوانید خودتان را کنترل کنید و ۱۲ سیلندر آنرا نادیده بگیرید و با سرعت ۵۰ تا ۸۰ کیلومتر در ساعت رانندگی کنید که با افزایش آن و چشمپوشی از دستاندازها یک سپر ۱۷.۵ میلیون تومانی را فاکتور کنید. برخلاف سیستم تعلیق خیلی خشک آن، شتابگیری و صدای فوقالعادهای داشت، ترمزگیری هم مانند هندلینگش حیرتآور بود و در کل باید این گاو خشمگین را تحسین کرد.